متن کامل اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش در تهران امروز
اعتراف مخملی
تهران امروز: برنامهای که شب گذشته از شبکه اول سیما با عنوان «به اسم دموکراسی» پخش شد، به طور غیرمنتظرهای حتی پیش از آنکه روی آنتن برود، جنجالآفرین شد. این جنجال نه به آن خاطر که موضوعی امنیتی، بی پرده با افکار عمومی در میان گذاشته شد، به وجود آمد، بلکه به دلیل اهمیتی بود که آمریکا را واداشت پیش از پخش سخنانهاله اسفندیاری به آن واکنش نشان دهد.
آمریکا پیش از پخش سخنانهاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، دو ایرانی عضو موسسه ویلسون و انستیتو فضای باز آمریکا به شدت ابراز نگرانی کرد. شان مک کورمک، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی شد: «هر صحبتی کههاله اسفندیاری و کیان تاجبخش بکنند، از نظر واشنگتن اعتبار ندارد، زیرا آنها به زور وادار به این صحبتها شدهاند». وی در عین حال اعتراف کرد این دو ایرانی سالها از طرف آمریکا مامور بودند پلهایی میان دو کشور برقرار کنند، اما مشخص نکرد منظور از این پلها چیست. جالبتر این است که پیش از اینها، جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا خرداد ماه خواستار آزادی این افراد شده و گفته بود: «من بازداشت آنها به دست مقامات ایرانی را قویا محکوم میکنم. آنها باید سریعا و بدون شرط آزاد شوند. این اشخاص زندگی خود را وقف ایجاد پل بین مردم ایران و آمریکا کردند». از روز یکشنبه 24 تیر ماه که اولین سری تیزرهایی از سخنان این افراد از سیما پخش شد، امواج رسانهای – سیاسی بی سابقه و همهجانبهای از سوی رسانهها و مجامع غربی علیه جمهوری اسلامی راه افتاد. به طوری که سازمان عفو بینالملل در همراهی با مواضع آمریکا پیش از پخش این فیلم با صدور بیانیهای مدعی شد: «اعترافات ایرانی- آمریکاییها از تلویزیون دولتی ایران نقض حقوق بشر است». «بی. بی. سی» و «رادیو فردا» هم به عنوان دو رسانه اصلی فارسیزبان وابسته به غرب، ساعتها پیش از پخش برنامه، داستان اسفندیاری و تاجبخش را به عنوان خبر برتر در صفحه اصلی سایت خود برگزیده و از خوانندگان خود در مورد اعتبار این اعترافات پخشنشده نظرسنجی کردند!؟ این حجم واکنش غیرمنتظره، این سوال را به ذهن متبادر میکند که در حالی که این برنامه هنوز پخش نشده و محتوای اظهارات نامبردگان مشخص نبود، چرا چنین موضعگیریهایی صورت گرفت ؟ و آیا این حجم واکنش و تلاش برای اعتبارزدایی از این اعترافات، نشانه اشراف رسانههای غربی به عملکرد و اطلاعات فاش شده و نگرانی نسبت به آن نبود؟ اسفندیاری، مدیر برنامه خاورمیانه در موسسه ویلسون واشنگتن و تاجبخش، مشاور سازمان آمریکایی فضای باز وابسته به بنیاد سوروس از اردیبهشت ماه سال جاری به اتهام جاسوسی و تلاش علیه امنیت ملی در بازداشت به سر میبرند. اسفندیاری در این فیلم اعتراف کرد در برپایی یک انقلاب مخملی در گرجستان در سال 2003 میلادی نقش داشته و سعی کرده است «تحت عنوان گفتوگو، حقوق بشر و دموکراسی» فعالیتهای براندازی دولت ایران را نیز دنبال کند. تاجبخش نیز در مصاحبهای جداگانه گفته است بنیاد آمریکایی سوروس بعد از فروپاشی کمونیسم، جهان اسلام را هدف گرفته و در عین حال اعتراف میکند وی خواستار «ایجاد شکاف بین حکومت و مردم ایران» بوده است. وزارت اطلاعات مدتی پس از دستگیریهاله اسفندیاری در 18 اردیبهشت و تحقیقات از وی اعلام کرد که اسفندیاری به عنوان یکی از مدیران موسسات مرتبط با سوروس، از تلاش این بنیاد برای اجرای براندازی نرم در ایران پرده برداشته است. اسفندیاری تصریح کرده بود:«فعالیتها و برنامههای مربوط به ایران در برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون، از طریق بنیاد آمریکایی سوروس، حمایت و پشتیبانی مالی شده است». همکاری اسفندیاری با وزارت اطلاعات موجب شد که مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران (تاجبخش) نیز شناسایی و دستگیر شود. وی در تحقیقات اولیه اظهار داشته که بنیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیررسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن، اهداف براندازانه خود را دنبال مینماید. کیان تاجبخش اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راهاندازی کارگاههای مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکهسازی اجتماعی به مثابه اصلیترین مبنای براندازی نرم حکومتها دنبال نموده است. هاله اسفندیاری: من هاله اسفندیاری هستم متولد ایرانم 67 سال دارم. در آمریکا زندگی میکنم، در شهر واشنگتن. تحصیلاتم را در اتریش انجام دادم. 44 سال پیش از دانشگاه وین در رشته روزنامهنگاری و تاریخ هنر فارغالتحصیل شدم پس از اتمام تحصیلاتم رفتم به بنیاد فرح و در آنجا مسوول مرکز فرهنگی باغ فردوس بودم و همچنین رابط بین موزههای زیر نظر بنیاد و بنیاد. دو ماه قبل از انقلاب از ایران رفتم به لندن، یک سال و نیم در لندن بودم و آنجا کار نمیکردم. 1980 رفتم به آمریکا به شهر پرینستون در ایالات نیوجرسی و در دانشگاه پرینستون به مدت 14 سال زبان فارسی را تدریس کردم. در سال 1996 یک بورس مطالعاتی از مرکز ویلسون که در واشنگتن قرار دارد گرفتم و در ارتباط با تمام کردن یک کتاب درباره زنان ایران که قبلا شروع کرده بودم به تدوینش. در اواخر 1997 بود که مسوول برنامه بینالملل مرکز ویلسون با من تماس گرفت و پیشنهاد کرد که به صورت پارهوقت بیایم آنجا و یک برنامه خاورمیانه درست کنم. یحیی کیان تاجبخش: من یحیی کیان تاجبخش هستم متولد 1340 تهران. در سن هفت یا هشت سالگی به مدرسه شبانهروزی در انگلیس رفتم در آن زمان پدر من در دفتر فرح پهلوی کار میکرد، با مسوولیت روابط عمومی و در سال 1975 به سوئیس رفت و با عنوان کارمند اداری سازمان ملل شروع به کار کرد. من ادامه تحصیلم را در انگلیس تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و در سال 1984 با فوق لیسانس مدیریت شهری از انگلیس رفتم به شهر نیویورک، شهری که مادرم در آن اقامت داشت، در آمریکا تا زمان حدود 1997. من هیچ توجهی به مسائل ایران نداشتم. زبان فارسی بلد نبودم. خواندن و نوشتن بلد نبودم و تا آن زمان تقریبا هیچ علاقهای به مسائل ایران نداشتم و دنبال نمیکردم. رامین جهانبگلو: من رامین جهانبگلو هستم. فرزند امیرحسین جهانبگلو و خجسته کیا که در 7 دی 1335 در تهران متولد شدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطهام را در تهران انجام دادم تا سال 1353 و از سال 1353 تا سال 1372 در فرانسه مشغول تحصیل فلسفه، علوم سیاسی و تاریخ بودم. یحیی کیان تاجبخش: در نیویورک با آقای بیژن خواجه پور برای بار اول آشنا شدم ایشان خودش را به من معرفی کرد. ایشان به من توصیه کردند زمانیکه من سفر کنم به ایران با مجموعه مجله «گفتوگو» همکاری کنم و ایشان توصیه کردند و به من تعریف کردند که مجله «گفتوگو» محلی است و مجلهای است که به اصطلاح مفاهیم جدید مربوط به دموکراسی مربوط به جامعه مدنی آنجا بحث میشود و در آن مجله منتشر میشود و اشاعه میشود. ضمنا آقای خواجه پور در همان سفری که به نیویورک داشتند، در یک محل دیگر، من با ایشان ملاقات کردم. ایشان دریکی از دفاتر متعلق به بنیاد سوروس سخنرانی داشتند در مورد انتخابات و تاسیس شوراهای شهر در ایران. این یکی از اولین بارهایی که من درمورد این مقوله شنیده بودم و در آن جلسه دوباره با آقای ریشتر مدیر برنامه سوروس و مدیر برنامه ایران سوروس و بخش خاورمیانه ایشان در آنجا حضور داشتند. رامین جهانبگلو: با افرادی آشنا شدم همکارهایم که از جمله یکی از آنها دیوید کمران بود من را با مجله دموکراسی آشنا کرد ودر آن مجله من یک مقالهای در مورد این تحقیقم در مورد روشنفکران نوشتم که چاپ شد و از طریق ایشان من آشنا شدم با آقای مارک پلتنر که رئیس این مجله دموکراسی بود و از عناصر مهم ned که میشود گفت بنیاد در حقیقت دموکراسی یا به هر صندوق مالی دموکراسی در آمریکا. آقای پلتنر با من تماس گرفتند و در همان سال2001 به من گفتند که ما یکسری بورسهایی داریم، فلورشیپهایی داریم که امسال سال اول آنهاست و اگر شما برایتان جالب است ما با شما تماس بگیریم و من گفتم بله برای من جالب است. در آن دوره کار من در دانشگاه تورنتو تمام شده بود و من فعالیتی نداشتم و ایشان با من تماس گرفتند و گفتند که این بورس هست و اگر شما بخواهید میتوانید از اکتبر 2001 بیایید به آمریکا، واشنگتن و کارتان را شروع کنید از آنجا ارتباط من با نهادهای سیاسی آمریکا شروع شد. هدف از گذاشتن برنامه ایران چه بود؟ هاله اسفندیاری: علاوه بر برنامه کشورهای خاورمیانه هدف از برنامه ایران این بود وقتی یک سخنرانی از ایران میآید و در یک مرکزی درباره اهمیت مرکز ویلسون صحبت میکند یک عدهای میآیند و حرفهای آنها را گوش میکنند. اینهایی که به این جلسات میآیند چه کسانی هستند ؟ سیاست سازان هستند. سیاست سازان یعنی چه در آمریکا ؟ سیاست سازان در شهر واشنگتن یعنی کسانی که در نهادهای دولتی فعالیت میکنند، کسانی که در کنگره آمریکا کار میکنند، کسانی که در نهادهای اطلاعاتی هستند، کسانی که در رسانههای گروهی کار میکنند، کسانی که در بنیادها هستند، کسانی که در دانشگاهها فعالیت میکنند و کسانی هم که در مراکز تحقیقاتی هستند یعنی طیف خیلی وسیعی را این سیاستسازان را در بر میگیرد. یحیی کیان تاجبخش: بنابراین دیدیم که بُعد یک بُعد پروژه برنامههای آشکار است و آن برنامههای آشکار است بعد دو نهادسازی فرهنگسازی و شبکهسازی است ولی بعد سه در واقع آن اهداف دراز مدت بنیاد سوروس است که پیاده کردن فلسفه جامعه باز را شامل میشود. اما نقش من در این وسط چه بود؟ هاله اسفندیاری: نقش من یکی اینکه شناسایی سخنرانها بود و من چون سالها از ایران دور بودم در مرحله واقعا با متخصصان ایرانی که در واشنگتن بودند مشورت میکردم و از آنها اسم میخواستم یا متخصصان ایرانی که در سراسر آمریکا در دانشگاهها، در مراکز تحقیقاتی و غیره کار میکردند. نحوه دیگر این بود که من بعضی وقتها که به ایران سفر میکردم اگر اسمی داشتم با این شخص تماس میگرفتم و یک آشنایی صورت میگرفت. نقش دیگر من این بود که ریاست جلسه را به عهده داشتم، جلسه را به عنوان مدیر اداره میکردم و معمولا اگر یک سخنران بود سر یک ساعتی جلسه شروع میشد سی و پنج دقیقه سخنران صحبت میکرد و بیست و پنج دقیقه هم صرف سوال و جواب میشد. در طی این سالها وقتی شما تعداد این جلسات را پشت سر هم بگذارید و سخنرانهایی که آمدند را، به این نتیجه میرسید که خواهی نخواهی یک شبکه ارتباطی بین سخنرانان و افرادی که ملاقات میکنند از بنیادها مراکز تحقیقاتی نهادهای دولتی و متخصصان مسائل ایران و همچنین سخنرانان دیگری که از ایران میآمدند هست. چون بعضی وقتها ما بیش از یک سخنران داشتیم مثلا یک کنفرانس داشتیم و سه نفر از ایران میآمدند و الزاما شاید این سه نفر همدیگر را نمیشناختند. رامین جهانبگلو: به خاطر اینکه خانم اسفندیاری که ایشان مسوول بخش خاورمیانه نهاد وودرو ویلسون و همسر آقای شائول بخاش هستند که ایشان یهودی الاصل هستند و در ایران قبل از انقلاب هم فعالیت داشتهاند، رئیس یک روزنامه فکر میکنم تهران تایمزبودند یا کیهان اینترنشنال به زبان انگلیسی و در دانشگاه جورج میسن الان تدریس میکنند. خانم اسفندیاری دقیقا خیلی از افراد را در نهادهای مختلف آمریکا میشناخت و موجب شد که این آشناییها با آن افراد صورت بگیرد افرادی از بنیاد کارنگی، افرادی از بنیاد بروکین، افرادی از کنگره و خود نهاد وودرو ویلسون در حقیقت میشود گفت پول اصلیاش، هزینه اصلی کارش را از نهاد کنگره آمریکا میگرفت بنابراین آشناییها و نزدیکیهایی با همدیگر داشتند. یحیی کیان تاجبخش: کلا نقش من به عنوان مشاور به خصوص در طرحها و پروژههایی که در حیطه تخصص من نبوده هماهنگ کننده این پروژه بین نهادهایی که در ایران بوده، افرادی که در ایران بوده و دفاتر بنیاد سوروس بوده است. یعنی در واقع ما را ترجمه اسناد برقراری ارتباط پاسخ به سوالات اداری و غیره به طور کلی مشاوره به بنیاد سوروس و دفاتر سوروس در مورد مسائل سیاسی فرهنگی اجتماعی ایران بوده یعنی سوالی بود در مورد تحولات یا وضعیت ایران. رامین جهانبگلو: خانم هاله اسفندیاری و آن نهادهای آمریکایی از همان سال 2002 یک دعوتی از من کرده بودند و از چند تن از هموطنان دیگربه یک کنفرانسی به نام کنفرانس یوسی اله که این کنفرانس اسمش یوسیاله بود برای اینکه توسط یک بخشی از دانشگاه یوسی اله برگزار میشد ولی در حقیقت خرج کنفرانس را وزارت خارجه آمریکا بیشتر تقبل میکرد و در این کنفرانس یکسری از افرادی که انتخاب شده بودند از خاورمیانه؛ اسرائیلی، فلسطینی، اردنی، عربستان سعودی، کویتی و عراقی و آمریکایی به این کنفرانس میآمدند و به مدت سه، چهار روز با همدیگر در مورد مباحث مختلف در گروههای مختلف صحبت میکردند. این کنفرانس تقریبا دو بار و گاهی سه بار در سال برگزارمی شد و این محیط خیلی مهمی بود برای اینکه افراد بتوانند با هم آشنا شوند و من هم در این کنفرانس شرکت کردم. این کنفرانسی که من شرکت کردم بیشتر در آتن بود و دوبارآن در اردن بود و در آنجا با یکسری افراد آمریکایی آشنا شدم و یکسری افراد که از اسرائیل میآمدند و این افراد، افرادی مثل آقای «یوسیایفر» بودند که بیشتر ماموران اطلاعاتی بودند. هاله اسفندیاری: دانشگاه یوسی اله سالهاست که یک کنفرانس خاورمیانه میگذارد، اخیرا چند سال هست که در آتن میگذارد با همکاری وزارت دفاع یونان. قبلا در سایر کشورهای اروپایی میگذاشتند. اینها 150 نفر را از کشورهای خاورمیانه از مصر تا ایران دعوت میکنند از استادان دانشگاه از نخبگان از کسانی که در گذشته در نهادهای اطلاعاتی بودند الان احتمالا در دانشگاهها تدریس میکنند از فعالان دموکراسی از نهادهای مدنی یعنی یک گروه 150 نفری را دعوت میکنند. همیشه هم تکیهشان این است که مسائلی که در این کنفرانس مطرح میشود جایی منعکس نشود ولی آن چیزی که در ارتباط با این کنفرانس مهم است شبکه ارتباطی که در خارج از جلسات کنفرانس بهوجود میآید یعنی یک عده باهم در خارج از جلسات این کنفرانس تماس میگیرند و با هم صحبت میکنند بالاخره صبح و ظهر و شب با هم هستند از کشورهای مختلف میآیند و درباره مسائل گوناگون مسائلی که در جلسات الزاما مطرح نمیشود در حالت غیر رسمی در خارج این جلسه مطرح میشود، خب یک شبکه ارتباطی بین شرکت کنندگان بهوجود میآید. از جمله افرادی که در این کنفرانس شرکت کردند و یادم هست من دو بار در این کنفرانس شرکت کردم که از من خواسته بودند یک گروه کار زنان را تشکیل دهم از آمریکا خب البته آقای اسپیگل که برگزار کننده این کنفرانس هست خانم جودی تیافه است که استاد دانشگاه دفاع ملی آمریکاست و سابقهاش تحلیلگر سازمان سیا بوده است و یک شخص عالیرتبه از وزارت دفاع یونان و سفیر سابق کانادا از مصر، یک نفر از وزارت خارجه سوئد نماینده اتحادیه اروپا، از کشور اسرائیل آقای دیوید من نشریت که استاد ایران شناسی در یکی از دانشگاههاشون هستند، آقای یوسی ال فر هستند که سابقا 10 سال افسر اطلاعاتی بودند و الان یک مجله اینترنتی به نام لیموی تلخ را پخش میکنند. از لبنان یک افسر بازنشسته، از اردن یک وزیر بازنشسته. به هر حال 150 نفر از کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله ایران میآیند به این کشورها. هاله اسفندیاری:درارتباط با مسائل جوانان مثالی برای شما بزنم. اتفاق 18 تیر که در ایران افتاد من با آقای دکتر جهانبگلو تماس گرفتم و خواهش کردم بیایند مرکز ویلسون و یک صحبتی در ارتباط با آن حادثه و مساله رفراندوم و غیره و ذالک کنند. ایشان گفتند که ترجیح میدهند اشاره به صحبت جوانان بکنند در چارچوب مطرح کردن مسائل روشنفکران و ما هم پذیرفتیم و آمدند صحبتشان را کردند. ولی بعد از آن واقعه ایران اخیرا امسال الان اینجا که من نشستم آقای افشاری یک بورس مطالعاتی از آن صندوق دموکراسی ned گرفتند یعنی بهرحال این رابطهها هم کماکان ادامه دارد. هاله اسفندیاری:برای خیلیها ورودشان برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون بود یعنی یک نوع شاهراهی بود برای آوردن این سخنرانان ازایران و آشنا کردن آنها با مراکز تحقیقاتی همانطور که قبلا گفتم با سیاست سازان که اینکه منجر شود که دعوت بشوند به مراکز تحقیقاتی بورس تحقیقاتی بگیرند و در ارتباط با آقای دکتر جهانبگلودقیقا این اتفاق افتاد. از جمله افرادی که در این کنفرانس شرکت کردند و یادم هست من دو بار در این کنفرانس شرکت کردم که از من خواسته بودند یک گروه کار زنان را تشکیل دهم از آمریکا خب البته آقای اسپیگل که برگزار کننده این کنفرانس هست خانم جودی تیافه است که استاد دانشگاه دفاع ملی آمریکاست و سابقهاش تحلیلگر سازمان سیا بوده است و یک شخص عالیرتبه از وزارت دفاع یونان و سفیر سابق کانادا از مصر، یک نفر از وزارت خارجه سوئد نماینده اتحادیه اروپا، از کشور اسرائیل آقای دیوید من نشریت که استاد ایران شناسی در یکی از دانشگاههاشون هستند، آقای یوسی ال فر هستند که سابقا 10 سال افسر اطلاعاتی بودند و الان یک مجله اینترنتی به نام لیموی تلخ را پخش میکنند. از لبنان یک افسر بازنشسته، از اردن یک وزیر بازنشسته. به هر حال 150 نفر از کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله ایران میآیند به این کشورها. هاله اسفندیاری درارتباط با مسائل جوانان مثالی برای شما بزنم. اتفاق 18 تیر که در ایران افتاد من با آقای دکتر جهانبگلو تماس گرفتم و خواهش کردم بیایند مرکز ویلسون و یک صحبتی در ارتباط با آن حادثه و مساله رفراندوم و غیره و ذالک کنند. ایشان گفتند که ترجیح میدهند اشاره به صحبت جوانان بکنند در چارچوب مطرح کردن مسائل روشنفکران و ما هم پذیرفتیم و آمدند صحبتشان را کردند. ولی بعد از آن واقعه ایران اخیرا امسال الان اینجا که من نشستم آقای افشاری یک بورس مطالعاتی از آن صندوق دموکراسی ned گرفتند یعنی بهرحال این رابطهها هم کماکان ادامه دارد. هاله اسفندیاری برای خیلیها ورودشان برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون بود یعنی یک نوع شاهراهی بود برای آوردن این سخنرانان ازایران و آشنا کردن آنها با مراکز تحقیقاتی همانطور که قبلا گفتم با سیاست سازان که اینکه منجر شود که دعوت بشوند به مراکز تحقیقاتی بورس تحقیقاتی بگیرند و در ارتباط با آقای دکتر جهانبگلودقیقا این اتفاق افتاد. هاله اسفندیاری دانشگاهها بالاخره از بنیادها کمک میگیرند همانطور که گفتم بورسهای مطالعاتی میدهند، جلسات میگذارند و مثلا الان یکی از این مراکز خیلی فعال در ارتباط با ایران دانشگاه هاروارد هست که الان آقای دکتر سازگارا آنجا یک بورس مطالعاتی دارند. یحیی کیان تاجبخش یک استراتژی کلی بنیاد سوروس دارد که در پنج شش برنامه درواقع برای این یارگیری اساتید و دانشجوها استفاده میشود فهرست وار من عرض میکنم یک برنامهای فل برنامه آشکار یک سازمانی که متعلق به بنیاد سوروس است که برنامه آشکارش کمک به کتابخانههای دانشگاه ایران برای دسترسی بیشتر به منابع دیجیتالی است اما آن بعد دو شبکهسازی به چه شکلی عملیاتی میشد تفاهم نامهای کهای فل و ایرانیان انجام میخواستند بدهند با دوشرط بوده است شرط یک این است که یک نهاد، جدید در ایران تاسیس بشود که ترجیحا این نهاد نهاد غیر دولتی باشد یعنی از جامعه مدنی باشد و ازبدنه وزارت علوم و از یک نهاد مثل کتابخانه ملی بیاید بیرون و در قالب یک چیزی مثل انجمن کتابداران دانشگاهی تاسیس بشود و این طرف ایفل شود شرط دوم این است که یک فرد یک شخص به عنوان رابط به ای فل معرفی شود و نقش این رابط سفر کردن به کنفرانسها و نشستهای اروپا و نهایتا آوردن آن نهاد NGO به عنوان یک عضو در شبکههای بینالمللی که در واقع در آن بنیاد سوروس حضور قوی داشته. هاله اسفندیاری بودجه مرکز از دو راه تامین میشود بودجه اجرایی مرکز را کنگره آمریکا تامین میکند ولی بودجه برنامهها را باید خود برنامهها از طریق بنیادها بخش خصوصی و افراد تامین کنند. موقعی که با من در ارتباط با مسائل خاورمیانه تماس گرفتند. یحیی کیان تاجبخش اینکه دولت آمریکا به بنیاد سوروس مجوز فعالیت پروژه در ایران داده میشود نشان میدهد که علیرغم تفاوتهای سیاستهایی که خود آقای سوروس و بنیاد سوروی با حزب جمهوریخواه آقای بوش دارند در برنامههای مربوط به ایران اینجا مشترکند چون به هرحال مجوز دولتی داده شده به این بنیاد. هاله اسفندیاری بنیاد سوروس در زمینههای مختلف کار میکند فرهنگسازی میکند نهادهای مدنی زنان را تقویت میکند مثلا این کار را در گرجستان کرد. نهادهای آموزشی و بهداشتی را تقویت میکند ورسانههای گروهی داخل کشورها و خارج کشورها را که مخالف با آن کشور هستند تقویت میکند و از این قبیل فعالیتها در داخل کشور و در داخل آمریکا بورسهای مختلف و کمکهای مالی به برنامههای مختلف در زمینه کشورهای مختلف میکند. طی این سالهایی که ما با بنیاد سوروس کار کردیم یعنی اینها سه بودجه در ارتباط با برنامه ایران به ما دادند. رامین جهانبگلو جالب اینجا بود که یکسری از این افرادی که در آن کنفرانسهای وودی ویلسون بودند درکنفرانسهای یوسیاله هم شرکت داشتند و میآمدند و بنابراین همدیگر را میدیدند و میتوانستند افراد دیگر را مرتب در آنجا ببینند طبیعتا این حلقه هم شکل مهمی به خودش میگرفت و میتوانست یک کارخیلی عملیاتی مهمی را که میخواهد انجام بدهد تقریبا تمام این حلقهها وقتی در کنار هم قرار میگیرند به این صورت بود که ما میبینیم که یک فعالیتی که سفارتخانهها داشتند چه در وجه اروپای شرقی و چه در وجه اروپای غربی و چه فعالیتی که خانم اسفندیاری و نهاد وودرو ویلسون داشتند در دعوت ایرانیان و بعد از دعوت به بورس دادن به یکسری از ایرانیانی که میتوانستند بروند و یک مدتی در آمریکا بمانند. هاله اسفندیاری هدف اصلی هم واقعا در تماس با این گروهها به نظر من یک نوع شناسایی افراد کلیدی هست. شناسایی افراد کلیدی برای دعوت کردن حالا افراد کلیدی به این جلسات و سخنرانیها و کنفرانسها یعنی ارتباط دادن آنها به این شبکه وسیع که در داخل و خارج است.